سنگ
سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۰۰ ب.ظ
همیشه سنگ بود ه ام
از آن قدیم تا به حال
نگاه من همیشه مات
زبان من همیشه لال
هزار سال پیش از این
دل مرا ترک شکست
و یک هزار پای پیر
شبی در آن ترک نشست
دو قرن پیش یک کلاغ
نشست روی پشت من
نگاه کوچکی نکرد
به غصه ی درشت من
نگاه می کنم به آن
پرنده های رهگذر
و زجر می دهد مرا
خیال باطل سفر
نشست هام که بگذرند
دوباره از کنار من
بدون آن که دل دهند
به آه و انتظار من
ناصر کشاورز
- ۹۷/۰۶/۲۰