عشق من شعر نوشتن ،هنرم شاعری است
جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۰۰ ب.ظ
پدرم گفته چه خوب است که دکتر بشوم
تا برایش همه جا باب تفاخر بشوم
مایه ی آبرویش پیش همه اهل محل
به پولیپش برسم ممانع خر خر بشوم
یا مهندس بشوم غبغب خود باد کنم
مثل یک باد کنک بمب تکّبر بشوم
تا پدر پز بدهد با پسرش در همه جا
دکور خانه شوم جزء عناصر بشوم
باجناقش بشود سوسک و من لنگه ی کفشه
بر سر خلوت او پاره ی آجر بشوم
نظر مادرم این است به شهرت برسم
بدهم چول و هنرپیشه و دوبلور بشوم
توی دنیا هنر یک شبه از راه جدید
گفته باید برم گرچه کتک خور بشوم
گرچه یک ثانیه بازی بکنم نقش هویچ
یک دلقک بشوم یا یک تمسخر بشوم
ظاهرا عامل روکم کنی عمه منم
مادرم کیف کند غرق تشکر بشوم
ولی افسوس که من آروزیم این ها نیست
نه به این ها بدهم گوش نه دلخور بشوم
تا مهندس شدنم راه درازی دارم
واقعا پیز بعیدی است که دکتر بشوم
در کتک خورشدن و نقش هویجی نان نیست
سایه ی پدرم باشد و نان خور بشوم
عشق من شعر نوشتن ، هنرم شاعری است
در افق خیره شوم محو تفکر بشوم
گرچه در دفتر و خودکار نه آب است و نه نان
ژست داد که من از باد هوا پر بشوم
- ۹۷/۰۶/۰۲